هــوالـحکیم
اسلام
واژهی فارسی «دل» در قرآن، چهار مفهوم «صدر»، «شغاف»، «قلب» و «فؤاد» را در بردارد.
حکمت صدر
صدر، در حکم صندوق وجود انسان در سینه ی اوست، که گاهی «شرح»[1] میشود- به آن حالت، فارسی زبانان «دلگشایی» میگویند- و گاهی «ضیق»[2] می گردد- که در زبان فارسی، از آن، به حالت «دلتنگی» یاد میشود- حالتی که خفگی را تداعی نموده و وجود انسان را تحت فشار نشان میدهد.
وقتی ضیق صدر و فشردگی سینه پدید میآید، عرصه ی عالم موجود بر انسان تنگ میگردد.
مکتب فرح و حزن
صدر انسان، دو حالت از حالت های گوناگون بشر، یعنی فرح و حزن را دربرمیگیرد. فرح[3] و شادی، باعث دلگشایی و دلبازی، و شرح صدر است. در مقابل، حزن[4] و اندوه، موجب دلتنگی و احساس خفگی و فشردگی در صدر یا همان ضیق صدر میگردد.
قاعدهی تسلیم
اسلام، دین تسلیم است: تسلیم خدا شدن. اسلام آوردن[5]، لایه ای سطحی نسبت به ایمان آوردن انسان است.
محل تسلیم در انسان صدر اوست. حزن حقیقی، حالت ناخوشی و اندوه، و دلشکستگی از عدم تسلیم به خدا، یا تسلیم شدن به غیر خداست. فرح و نشاط و شادی و بهجت حقیقی نیز، حاصل تسلیم شدن به خداست. آنگاه که انسان «خود»، تسلیم فطرت خویش میشود، بهجت حقیقی و فرح واقعی را درمی یابد. و هرگاه عالم تسلیم فاطر، و عموم انسان ها تسلیم فطرت خویش گردند، فرح عمومی جلوه گر میشود.
امنیت
اکنون در جمهوری اسلامی، همچون سایر کشورها، در حوزههای تعلیم و تربیت، سلامت، علم و حکمت، رسانه، هنر، و ... در ظرفیت شناسی انسان، مسألهی صدر بشر مورد غفلت واقع شده است.
1. أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ (قرآن الکریم، سوره ی شرح، آیه ی 1)
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم (مکارم شیرازی، ناصر؛ ترجمه ی قرآن کریم)
فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ (قرآن الکریم، سوره ی أنعام، آیه ی 125)
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را براى(پذیرش) اسلام، گشاده مى سازد؛ و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آن چنان تنگ مىکند که گویا مىخواهد به آسمان بالا برود؛ این گونه خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمىآورند قرار میدهد (مکارم شیرازی، ناصر؛ ترجمه ی قرآن کریم)
2. وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُونَ (قرآن الکریم، سوره ی حجر، آیه ی 97)
ما میدانیم سینهات از آنچه آنها مى گویند تنگ میشود (مکارم شیرازی، ناصر؛ ترجمه ی قرآن کریم)
3. فَلَمَّا جاءَ سُلَیْمانَ قالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتاکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ (قرآن الکریم، سوره ی نمل، آیه ی 36)
هنگامى که(فرستاده ملکه سبا) نزد سلیمان آمد، گفت: «مى خواهید مرا با مال کمک کنید(و فریب دهید)؟! آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است؛ بلکه شما هستید که به هدیههایتان خوشحال میشوید (مکارم شیرازی، ناصر؛ ترجمه ی قرآن کریم)
4. وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ (قرآن الکریم، سوره ی نحل، آیه ی 127)
صبر کن، و صبر تو فقط براى خدا و به توفیق خدا باشد! و بخاطر(کارهاى) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئه هاى آنها، در تنگنا قرار مگیر (مکارم شیرازی، ناصر؛ ترجمه ی قرآن کریم)
5. قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (قرآن الکریم، سوره ی حجرات، آیه ی 14)
عربهاى بادیه نشین گفتند: «ایمان آوردهایم» بگو: «شما ایمان نیاورده اید، ولى بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزى از پاداش کارهاى شما را فروگذار نمیکند، خداوند، آمرزنده مهربان است.» (مکارم شیرازی، ناصر؛ ترجمه ی قرآن کریم)