کرامت؛حکمت؛ایمان

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

کرامت؛حکمت؛ایمان

*هــوالحکیــم*

دکترینولوژی (یا قاعدة القواعد) دانش تبیین و تشریح قواعد ذاتی حاکم بر خلقت و طبیعت و قواعد ذاتی حاکم بر اعمال موجودات، به ویژه بشر است.

تبیین این قواعد برای جامعه‌سازی الزامی است. لذا موضوع دانش دکترینولوژی، مطالعه‌ی جامعه از حیث «باید»، مبتنی بر قواعد ذاتی حاکم بر خلقت، طبیعت و رفتار موجودات و انسان است.


هو الـشهید

 و هان!

ای متصدیان و دولت مردان از رده به اصطلاح از بالا تا پایین ، به هوش باشید که در دوراهی سعادت و شقاوت قرار دارید طریق اعوجاجی ، شیطان است و طریق مستقیما ، الله و تبارک و تعالی توجه کنید و بسیار توجه کنید که همه و همه در محضر مبارک حق هستید اعمال قلبیه و قالبیه وخاطرات روحیه و لغزشهای علمیه همه در حضور اوست


اگر به واسطه سوء مدیریت وضعف فکر و عمل شما به اسلام و مسلمین ضرری و خللی واقع شود و خود می دانید و به تصدی ادامه می دهید،مرتکب گناه عظیمی و کبیره مهلکی شده اید که عذاب بزرگ دامن گیرتان خواهد شد هر یک در هر مقام احساس ضعف مدیریت و چه ضعف اراده از مقاومت در راه هواهای نفسانی ،بدون جوسازی، دلاورانه و با سر افرازی نزد صالحان از مقام خود استعفا کند که این عمل صالح و عبادت است و هر کس خود را مدیر و مدبر و خدمتگذار برای خلق خدا می داند کناره گیری او در این زمان پشت به خلق و خدای خلق است ، مگر آنکه خدمتگذاری بهتر و همطراز او جایگزین او معرفی شود

صحیفه نور جلد 19 صفحه 108   22/11/63


کاملا بی ربط : کوچک که بودم از بزرگی آدم ها می ترسیدم …

حالا بزرگ شده ام … هنوز هم می ترسم ،

اما این بار از کوچکی شان

کلبـه کـرامت

هـــو الـــــمتعال

رونمایی از جلیلی تلویزیونی؛ ابعاد رسانه‌ای یک چهره ضد رسانه

وحید یامین پور

لذتی که در سکوت هست در پروپاگاندا نیست! جلیلی ضد تبلیغ است، کم حرف است، اگر کلمه های «تهدید»، «فرصت» و «سازوکار» را ازش بگیری، نمی تواند جمله اش را تمام کند. کم ارتباط است و سرد، حتی وقتی می خندد هم یخ می کنی. کلاً جلیلی ضد رسانه است. آنها که میخواهند تبیلغش کنند، سردرد میگیرند. احتمالا هیچکس نمی تواند یک جمله ی هیجان انگیز از او بشنود یا اورا وادار کند رفتاری نمایشی انجام دهد.

چند شب پیش وقتی تلویزیون از او رونمایی کرد مردم با یک بچه مثبت سربه زیر ولی محکم و قاطع آشنا شدند. احتمالا خیلی ها تلاش کردند بفهمند او چه می گوید، ولی نفهمیدند. اما این همه ماجرا نیست.

مخاطبان رسانه خودشان پیام رسانه ای را رمزگشایی میکنند. خیلی اوقات آنها به حرفها گوش نمی دهند بلکه به ترکیبی از حرکات، نشانه ها و واکنشها توجه می کنند. هر کاندیدایی هاله ای رسانه ای دارد - البته نه هاله نور - که ادبیات و سخنان فقط بخشی کوچک از این هاله را تشکیل می دهد

کلبـه کـرامت

هـوالـهادی

خبر حضرت امیرالمومنین علی (ع) در مورد آینده ناگوار مسلمانان

 

پس از من بر شما روزگاری خواهد آمد که در آن چیزی پوشیده تر از حق ، و آشکار تر از باطل ، و رایج تر از دروغ بر خدا و پیامبرش نباشد . نزد مردم آن زمان کالایی کسادتر از قرآن نیست اگر به درستی تلاوت شود ، و کلایی رایج تر از آن نیست اگر آن را واژگونه معنا کنند ، چیزی در شهرها بدتر و ناشناخته تر از معروف ، و شناخته تر یا بهتر از منکر نباشد .

حاملان قرآن آن را به گوشه ای افکنند و حافظان قرآن آن را به فراموشی سپارند . در آن روز قرآن و اهل قرآن مطرود و در انزوایند ، و چونان دو یار همراه در یک طریق روانند ، و هیچ کس آن دو را پناه ندهد .

قرآن و اهل قرآن در روزگار در میان مردمند ولی در میان مردم نیستند ، با آنانند اما با آنان نیستند ، زیرا گمراهی با هدایت هماهنگ نیست ، هرچند در کنار همدیگر باشند    .

آن مردم بر پراکندگی اتفاق کرده ، از وحدت روی گردانند ، گویا آنان پیشوای قرآنند نه قرآن پیشوای آنان . از قرآن میان آنان جز نامی نماند و از آن جز خط و نوشته ای نشناسند . پیش از آنکه چنین زمانی فرا رسد ، صالحان را به هر شکنجه ای آزرند ، و سخن راستشان را دروغ بر خدا نامیدند و کار نیکشان را جزای بد دادند ...

آنان که پیش از شما بودند در اثر آرزوهای بلند و غفلت از مرگ هلاک گشتند ، تا مرگ بر آنان فرود آمد ، مرگی که عذر آدمی را بر اندازد ، و فرصت توبه را از او بگیرد ، و سختی جان کندن و عذاب را بر وی فرود آورد.

بخشی از خطبه 147 نهج البلاغه


دلنوشته : الهـی !!!

 صفت رحمـن و رحیـمت بر من عیان است،

بنده در بند را صفت جبـار و قهـار باید تا عبرتی شاید


**************************************

کاملا بی ربط : در هوای نفس ام ، اسیرم اللهم فک کل اسیر  

**********************************

کلبـه کـرامت

هوالحکیــم

سبک زندگی ۸ – بهشت در سیاه چاله / جلسه ۳۷۰ کلبه کرامت

(قابل توجه نوجوانان و جوانان  "فوق العاده مهم و تکان دهنده")


مباحث مطرح شده:

1.        تفکیک گزاره های عصری از مناسبات اصلی

2.        تفکر اگزیستنسیالیسم و مقوله ی اضطراب

3.        هویت سیستمی خانواده

4.        کانسیومرکراسی

5.        متغیر تکنولوژی

6.        ذهن گرایی؛ یکی عوامل انحطاط و نابودی انسان امروز

7.        اصالت ذهنیت، زندگی دوم (Second Life)، جهان موازی(Parallel Universe)؛ مهمترین مشکلات امروز و آینده را رقم می زند.

8.        تبیین و تشخیص پدیده و خطری به نام Second Life ؛ یکی از مؤلفه های قدرت نرم و جنگ نرم 

9.        نقد و بررسی فیلمBlack Heaven  (بهشت سیاه)؛ محصول 2010 میلادی، فرانسه؛ این اثر به مطالعه و بررسی تأثیر Second Life بر مناسبات اجتماعی و فروپاشی جامعه از درون پرداخته است.

      مؤلفه های استراتژیک فیلم:

1-       توجه به تحکیم و تثبیت زندگی نخست:

                          الف)توجه به خانواده

                          ب)مناسبات سالم عاطفی جوانان

2-       تحذیر نسبت به زندگی دوم:

                   الف)تحذیر از مناسبات و دوستی ها درون فضای مجازی

                   ب)نمایش سراب زندگی دوم

3-       تبیین مؤلفه فرهنگی-اجتماعی اساسی غرب:

                        الف)اضطراب و یأس فلسفی

                        ب)پوچی / بیهودگی زندگی / القاء و توجیه خودکشی

***************************

دانلود فایل تصویری:

دانلود از لینک مستقیم

دانلود از سرور Rodfile

 حجم:۶۳۸ مگابایت

 منبع :  برای حقیقت جویان

مدت زمان: ۲ ساعت و ۵۰ دقیقه 

تاریخ : ۲ شهریور ماه ۱۳۹۱

موضوع : سبک زندگی ۸ – بهشت در سیاه چاله

فرمت: mp4

کیفیت: عالی

+ نمایش و تحلیل فیلم Black Heaven

دانلود فایل متنی

******************************************

کاملا بی ربط : بهتر است منفور باشی به خاطر چیزی که هستی تا اینکه محبوب باشی به خاطر چیزی که نیستی!

*************************************

کلبـه کـرامت

هو البصیــر

علـم به ما روشنایی و توانایی می بخشد و ایمـان عشق و امید و گرمی

علـم ابزار می سازد و ایمـان مقصد

علـم سرعت می دهد و ایمـان جهت

علـم توانستن است و ایمـان خوب خواستن

علـم می نمایاند که چه هست و ایمـان الهام می بخشد که چه باید کرد

علـم انقلاب برون است و ایمـان انقلاب درون

علـم جهان را جهان آدمی می کند و ایمـان روان را روان آدمیت می سازد

علـم وجود انسان را به صورت افقی گسترش می دهد و ایمـان به صورت عمودی بالا می برد

علـم طبیعت ساز است و ایمـان انسان ساز

هم علـم به انسان نیرو می دهد، هم ایمـان؛ اما علـم نیروی منفصل می دهد و ایمـان نیروی متصل

علـم زیبایی است و ایمـان هم زیبایی؛ علـم زیبایی عقل است و ایمـان زیبایی روح

علـم زیبایی اندیشه است و ایمـان زیبایی احساس

هم علـم به انسان امنیت می بخشد و هم ایمـان ؛ علـم امنیت برونی می  دهد و ایمـان امنیت درونی

علـم در مقابل هجوم بیماری ها،سیلها، زلزله ها،طوفان ها ایمنی می دهد

و ایمـان در مقابل اضطراب ها،تنهایی ها ،احساس بی پناهی ها، پوچ انگاری ها

علـم جهان را با انسان سازگار می کند و ایمـان انسان را با خودش



****************************************

کاملا بی ربط : انسانیت بودن نیست ، شدن است

کلبـه کـرامت

هو العلیـم

امیر المومنین علی (ع):

اکنون رازها برای اهل بینش برملا گردیده،وراه حق برای کسی که کورکورانه حرکت می کرد روشن شده. قیامت نقاب از چهره برکشیده ، و نشانه ها برای هوشمندان آشکار گردیده است.

چرا شما را پیکرهایی بی روح ، و ارواح بی پیکر ، و پارسایانی ناشایست ، و تاجرانی بی سود ، و بیدارانی خفته ، و حاضرانی غایب ، و بینندگانی کور ، و شنوندگانی کر ، و گویندگانی لال می بینم ؟! (می بینم که) درفش گمراهی بر مرکز خود برپا شده ، و افراد خود را همه جا پراکنده نموده ، شما را ( برای سپردن به مرگ ) چون حبوبات پیمانه می کند ، و زیر دست و پا لگد کوب می سازد.رهبر آن از راه دین و آیین برون رفته ، و بر جاده گمراهی ایستاده.

در آن روز از شما کسی جز مانند آنچه ته دیگ ته نشین می شود یا خرده نانی که از سفره بیرون ریزند باقی نخواهد ماند.آن فتنه مانند چرمی که دباغی کنند شما را به هم می مالد ، و مانند کوبیدن خرمن پامال می سازد ، و مومنان را به سان مرغی که دانه های درشت را از میان دانه های ریز بر می چیند از میان شما بر خواهد چید


این راه های گوناگون شما را به کجا می برد، و چگونه تاریکی ها سرگردانتان می سازد ، و دروغ ها فریبتان می دهد ؟! از کجا ضربه می خورید ، و به کجا باز می برندتان ؟!  هر اجلی را نوشتاری است ، و هر غیبتی را بازگشتی ؛ پس سخن پیشوای خداشناسان را بشنوید ، و به کلام او دل بدهید ، و چون بر سرتان فریاد زند بیدار شوید .پیشاهنگ و خبرگزار باید به یارانش راست گوید ، و  حواسش را جمع و ذهنش را حاضر کند . پیشوایتان سرّ مطلب را مانند شکافتن مهره ، برایتان شکافت و لبّ مطلب را مانند میوه پوست کنده ، آشکار در اختیارتان نهاد . در چنین شرایطی است که باطل در جای های خود جایگزین شده ، و نادانی بر مرکب های خود سوار شود ، و گروه سرکش ستمگر بزرگ گردند ، و فراخوانان به حق اندک شوند ، و روزگار مانند وحشی گزنده حمله کند ، و شتر باطل پس از سکوت کف بر دهان آورد و نعره زند ، و مردم بر اساس گناه برادری کنند ، و  بر اساس دین از هم دوری گزینند ، بر اساس دروغ دوستی ورزند ، بر اساس راستی با هم دشمنی نمایند . در آن هنگام فرزند نا خلف و نافرمان شود ، و باران گرم و سوزان گردد .چشمه اراذل و اوباش فوران کند ، و چشمه بزرگان و شرافتمندان فرو نشیند . مردم (زورمند) آن زمان گرگ ،و حاکمانش درنده، و میان حالش طعمه ، و تهیدستانش مرده باشند . مردم در دل دشمن یک دیگر باشند . فسق  و فجور تبار خانوادگی گردد ، و پاکدامنی عجب باشد ، و اسلام را مانند پوستینی وارونه پوشند.

قسمتی از خطبه ١٠٨ نهج البلاغه


***********************************************


کاملا بی ربط : آهاااااااااااای نامردها! چند بغض به یک گلو؟!

******************************************

کلبـه کـرامت

هو الـــحکیم

خدایا برای زیستن محتاج عقیده‌ام و عقیده‌ام معطوف به معرفت توست. 

خدایا معرفتت را به من الهام کن تا خودم را بشناسم، تورا بشناسم و بپرستم. من عرف نفسه فقد عرف ربه. خدایا در خودشناسی، محتاج کمک تو، در تسخیر شهر وجودم و رهایی از سیطره‌ی شیطان و نفسم. 

ای دل آرام. شهریاری و شهرآشوبی، ثبات و آرامش را با یاد و ذکر خودت بر دلم مستولی ساز و برای تخریب کاخهای نسیان و فراموشی، رازهایم را برتاب و مرا دریاب. دریاب اغتشاش درونم را. 

استبداد نفس تمامیت خواه مدرن و خفقان هواها و هوس‌ها. اختناق درونم که رسانه‌های حواسم، گوش و چشم و قلب و ذهنم را از دریافت و حقیقت و ایمان به سانسور کفر منتهی ساخته است. از رنجی که می‌برم. یله و رها همه چیز بر نفس من مباح گشته است و زمزمه‌ی شیطان مدرن آن را کاملا کرامت نفس من انسان برشمرده است. قیود و غل و زنجیر تمناها و خواهش‌ها، هواها و هوس‌ها در گفتمان جهانی اصالت لذت با بردگی نفس، امکان بندگی و عبودیتت را برایم سخت کرده است. 

ظَلمتُ نفسی. ظلم به نفس خود می‌کنم. دریغ از ذره‌ای عدل و قسط و از جوری که نفس من از من می‌کشد به تو پناه می‌آورم. بپذیر و لحظه‌ای به حال خودم وامگذار. 

جسمم پیر می‌شود و نفسم جوان و برومند با خواهش هایی روزافزون. عرق شرم بر پیشانی تب‌دار روحم نشسته. 

چشمم کور است و کرشمه‌های تو را نمی‌بیند. گوشم ناشنواست و ترنم دف و چنگ و زمزمه‌ی غزل‌های تو را نمی‌شنود. بوی عطر و رنگ سبز تو را حس نمی‌کنم.

 مُهر از قلبم بردار و بینا و شنوایم کن. کلام در جانم بگذار و حکمت از قلبم بر زبانم جاری ساز و مرا برگردان و بپذیر. خدایا در قعر جهنم جهل به خودم و به تو دوزخ و بهشت تو برایم معنا ندارد. 

پروردگارا، ای رب من، 

صیرورت و شدن حق من است و تو بر آن مکلفی که خود را به من بنمایی و مرا بِشَوی. مرا بینا و شنوا و مملو از خودت ساز. مرا از علم به خودت و معرفت به خودم زیاد کن. مرا بشو تا تو را بشوم.


استاد حسن عباسی



***********************************

کاملا بی ربط: جمجمه ات را به خدا بسپار ..... همین




کلبـه کـرامت

هـــوالنــور




ثانیه های بی قراری ...

نه شوق وصلی تازه

      نه امید دیداری دیگر

                                   عادت کرده ایم بگوییم که چرا نیامده ای

عادت کرده ایم بگوییم که می آیی

        به این باورهای بارور نشده عادت کرده ایم

********************************


کاملا بی ربط: تا عبدالله نشوی، عندالله نمی شوی

کلبـه کـرامت