کرامت؛حکمت؛ایمان

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

کرامت؛حکمت؛ایمان

*هــوالحکیــم*

دکترینولوژی (یا قاعدة القواعد) دانش تبیین و تشریح قواعد ذاتی حاکم بر خلقت و طبیعت و قواعد ذاتی حاکم بر اعمال موجودات، به ویژه بشر است.

تبیین این قواعد برای جامعه‌سازی الزامی است. لذا موضوع دانش دکترینولوژی، مطالعه‌ی جامعه از حیث «باید»، مبتنی بر قواعد ذاتی حاکم بر خلقت، طبیعت و رفتار موجودات و انسان است.


۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکترین پُرن P-o-r-n» ثبت شده است

هـوالحکیـم



مدرنیسم

فلسفه‌ی اروس Philosophy of Eros

فلسفه­ ی اروس Eros تبیین اراده­ ی معطوف به لذت جنسی است. از این اراده در نهاد انسان به شهوت یاد می­شود.

اروس Eros ، دیگرخواهی برخاسته از شهوت است. اروس، جزیی از هوی است و لذا تابعی از «اراده­ ی معطوف به هوی» در بشر، محسوب می­شود.

 

ایدئولوژی ارگاسمیسیسم Orgasmicism

آنگاه که اراده، در «دگرخواهی معطوف به شهوت» است، ایدئولوژی ارگاسمیسیسم Orgasmicism موضوعیت می­یابد: تلاش بر بهره ­مندی هرچه بیشتر شهوانی در مناسبات جنسی! از این بهره­ مندی حداکثری، به ارگاسمیسیسم یاد می­شود، یعنی بهره­ مندی در رسیدن به دفعات بیشتر ارگاسم در یک دوره ­ی شبانه روز.

 

دکترین پُرن P-o-r-n

اشتهای جنسی در اراده ­ی معطوف به شهوت، ازطریق پُرن P-o-r-n بازتولید می­شود. کارکرد پُرن سوای از ایجاد اشتهای جنسی، اساساً ذائقه سازی جنسی و تحریک شخص و تهییج و برانگیختن شهوت اوست. پُرن این کارکرد را از طریق قبیحه ­نگاری، قبیحه­ نویسی، قبیحه­ گویی، قبیحه ­نوازی و قبیحه ­نمایی محقق می­کند.



اسلام

حکمت تقوا

تقوا، خویشتن ­پایی است: مراقبت، نگه­داری و مواظبت از خود! هرگاه کسی خود را از چشم دیگران دید و مواظبت نمود که آن­چه را دیگران نمی­ پسندند انجام ندهد، او متقی است. حال اگر کسی خود را از چشم خدا نگریست و آن­چه را که خدا می­ پسندد انجام داد و  آن­چه را خدا نمی ­پسندد ترک نمود، او تقوای خدا ورزیده است. تقوا را که خویشتن­ پایی خوانده­ اند ریاضت نفس نیست، رضایت نفس است، به رضایت محبوب، ویا شوق نفس است به ولایت فطرت.

 

مکتب میت شهوت

تقوای الهی یا خویشتن ­پایی از چشم خدا، به استغنای نفس و در نهایت به مرگ شهوت[i] می­ انجامد. میت شهوت، ترک لذت دنیا نیست، و در حقیقت ترک اراده ­ی معطوف به شهوت در نهاد انسان است. در این مکتب، ظرفیت انسان در ترک اراده‌ی معطوف به شهوت مطرح است، نه تعداد دفعات ارگاسم در یک دوره ­ی شبانه روز.

غلیان و جوشش شهوت، همان خروج از چهارچوب فطرت است. آتش­فشان شهوت، طغیان بر فطرت، و میت شهوت، آتش­‌نشانی آن در تسلیم به فطرت است.

 

 

قاعده­‌ی سکون

انسان در چرخه­ ی مناسبات طبیعی، نیازمند تخلیه­ ی جنسی خویش است. نفس انسان نیز به قاموس فطری آن، نیازمند اطفاء شهوت و هیجان حاصل از آن است. این دو نیاز طبیعی و فطری، در «مناسبات مشروع متعادل جنسی» زوجین، برآورده شده و در نتیجه، به سکون روحی و نفسی و جسمی می­ انجامد. این فرآیند، ریشه در قاعده­ ی سکنیت دارد و برخلاف دکترین پُرن که به ذائقه­ سازی و تحریک اشتهای جنسی دامن می­زند، به سکون و فروکاهش اشتها و هیجان «جنسی و شهوانی» می­‌پردازد.




1

. تَراهُ قَریباً أَمَلُهُ، قَلِیلًا زَلَلُهُ، خاشِعاً قَلْبُهُ، قانِعَةً نَفْسُهُ، ‏مَنْزُوراً أُکُلُهُ، سَهْلًا أَمْرُهُ، ‏حَرِیزاً دِینُهُ، مَیِّتَةً شَهْوَتُهُ، مَکْظُوماً غَیْظُهُ، الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ، وَ الشَّرُ مِنْهُ مَأْمُونٌ (سید رضی (گردآورنده)، نهج البلاغه، چاپ اول، قم، نشر هجرت، 1414 ه.ق.، ص 335.)

امام علی (ع) در پاسخ به همام - در توصیف متقیان – فرمودند: او را بینى که آرزویش اندک است و لغزش‌هایش کم. دلش آرمیده است و جانش خرسند و ناخواهان، خوراکش اندک است و کارش آسان، دینش استوار- و مصون از دستبرد شیطان-. شهوتش مرده، خشمش فروخورده، نیکى از او بیوسان،- و همگان- از گزندش در امان. (دشتی، محمد؛ ترجمه ی نهج البلاغه، چاپ اول، قم، نشر مشهور، 1379، ص 227)
کلبـه کـرامت