کرامت؛حکمت؛ایمان

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

کرامت؛حکمت؛ایمان

*هــوالحکیــم*

دکترینولوژی (یا قاعدة القواعد) دانش تبیین و تشریح قواعد ذاتی حاکم بر خلقت و طبیعت و قواعد ذاتی حاکم بر اعمال موجودات، به ویژه بشر است.

تبیین این قواعد برای جامعه‌سازی الزامی است. لذا موضوع دانش دکترینولوژی، مطالعه‌ی جامعه از حیث «باید»، مبتنی بر قواعد ذاتی حاکم بر خلقت، طبیعت و رفتار موجودات و انسان است.


۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قلب سلیم» ثبت شده است

هوالحکیم


مدرنیسم

فلسفه­ ی تایم Philosophy of Time

ریشه­ شناسی واژه ­ی «Time» قدری مبهم و پیچیده است: ریشه­ ی اسکاندیناوی «tīmi»، ریشه­ ی آلمانی «zīt»، یا ریشه­ ی انگلیسی کهن «tīd»؛ که البته همه معادل معنای «تایم» هستند، و ریشه­ های آن محسوب می­شوند.[1] در زبان عربی نیز «زمان» و در زبان فارسی «گاه» معادل آن مصطلح هستند.

فلسفه ­ی تایم، یکی از پیچیده­ ترین حوزه ­های فلسفه­ های مضاف را تشکیل می­ دهد. نخست پرسش از چیستی و چرایی «تایم» و «زمان» در این فلسفه صورت می­گیرد، سپس به نظریه­ ی گذر زمان، نسبی یا مطلق بودن زمان و در نهایت جهت زمان پرداخته می­ شود. در نظریه­ ی گذر زمان، دو تلقی متفاوت از زمان در قالب سلسله­ ی زمانی پویا یا ایستا و بحث واقعی یا غیرواقعی بودن آن مطرح می­ گردد. نسبت­ شناسی میان زمان و تغییر، در حوزه­ ی نسبی یا مطلق بودن زمان می­ گنجد و در نهایت جهت زمان پرسش از این موضوع است که جهت حرکت زمان از گذشته به اکنون و از اکنون به آینده خصیصه­ ی  ذاتی آن است یا خیر، و اساساً چگونه می­توان جهت زمان را تبیین نمود.[2]

 

ایدئولوژی تاریخ­گرایی Historicism

هیستوریسیسم «مکتب اصالت تاریخ»، و بیان این گزاره است که شناخت هر پدیده تنها در صورت شناخت بستر یا زمینه­ ی تاریخی آن رقم می­خورد؛[3] که می­توان آن­را به صورت موجزتری نیز تبیین نمود: «تنها تصدیق واقعیت، تاریخ است».[4]

وضع واژه­ ی «هیستوریسیسم» مربوط به قرن نوزده میلادی و متأثر از اندیشمندان آلمانی است. اگرچه در تبارشناسی این ایدئولوژی، دو فیلسوف آلمانی، هردر[5] و هگل[6] نقش عمده­ ای را ایفا نمودند، بسط مکتب تاریخ­گرایی توسط آرای فلاسفه و تاریخ­دانانی چون رانکه،[7] دیلتی،[8] درویسن،[9] منکه،[10] کروکه[11] و کالینگ­وود[12] صورت پذیرفته است. [13]

 

دکترین مدّت Duration

فلسفه­ ی تایم، مبتنی بر ایدئولوژی هیستوریسیسم به دکترین «مدت» منتج می­شود، طبق این دکترین، «زمان» به صورت «اندازه­ گیری مدت هر پدیده» تعریف شده[14] و هر چیزی در جهان طبیعی، واجد «مدت» تلقی می­شود.

بدین­صورت بشر در پی پاسخ به «چه مدت» و در نتیجه پژوهش در چگونگی اندازه­ گیری آن برآمده است. پرسش از  مدت عمر جهان هستی، مدت عمر زمین، مدت عمر مناسبات زیستی، مدت عمر نوع بشر و ... همگی مسائلی از جنس این پرسش هستند.

اسلام

حکمت زمان

واژه­ ی «زمان» از ریشه­ ی عربی «زمن» است که به صورت جمع «ازمنه» کاربرد دارد. «زمان» لغت قرآنی نیست، اما حکمت آن در دیدگاه اسلامی، از اهمیت ویژه ­ای برخوردار است، زیرا این حوزه علاوه بر تبیین چیستی و چرایی «زمان» مبتنی بر منظر حکمی و نه فلسفی غرب، به تبیین «در زمان بودن»، «با زمان بودن» و «بر زمان بودن» می­ پردازد.

حضرت امیر (ع) در توصیف خداوند متعال، «بر زمان بودن» را برتافته ­اند.[15] علاوه بر این تعبیر «امام زمان» نیز ناظر بر همین «بر زمان بودن» ولی و حجت خدا است نه دلالت بر کسی که «در زمان» عمر کرده است.

 

مکتب عهد

حکمت زمان، در اسلام، مکتب «عهد» را برمی­تابد. زیرا این «عهد و پیمان» انسان با خدا است که جهت زمان را مشخص کرده و به زمان معنا و مفهوم می­دهد. مکتب عهد مبتنی بر حکمت زمان دو گزاره­ ی اساسی دارد؛ نخست آن­که هیچ­گاه انسان نباید عهدی که با خدا بسته است را نقض نماید[16] و دوم آن­که هیچ زمانی نیست که زمین از حجت خالی بشود.[17]

 

قاعده ساعت

«ساعت» از ریشه­ ی «سوع» و واژه ­ای قرآنی است که به «رستاخیز» ترجمه شده، و بر پدیده­ ای اطلاق می­شود که انسان از زمان و چگونگی آن آگاهی ندارد. آن­چنان­که قرآن تعبیر «علم آن تنها در نزد خداست» را در مورد «ساعت» به کار می­برد.[18] شناخت انسان از «ساعت» تنها محدود به این است که می­داند «موعد» انسان­هاست[19] و واقعه ­ای بس عظیم و هولناک است.[20]

 

امنیت

گرچه اکنون در جمهوری اسلامی ایران، فلسفه­ ی زمان، ایدئولوژی هیستوریسیسم و دکترین مدت مطرح است، لیکن شایسته نیست نظام­ شناسی حوزه ­های مختلف، بر این مبنا صورت گیرد، زیرا سبب ایجاد غفلت خواهد شد،[21] غفلتی که تنها در صورت بروز واقعه­ ی عظیم «ساعت» از انسان زدوده می­گردد، اما دیگر فایده ­ای مترتب انسان نخواهد بود.



1. Merriam-Webster's collegiate dictionary, 11th Ed., Massachusetts, U.S.A, Merriam-Webster Incorporated, 2005. (Word: Time, Tide)

2. کرین، تیم؛ زمان در فلسفه­ ی معاصر غرب، مازیار، امیر (مترجم)، فصل­نامه­ ی رهنمون، زمستان 1384 و بهار 1385، شماره­ ی 13 و 14، ص29.

3. دارایی، علی ­اصغر، تاریخی­گری فرهنگ اصطلاحات فلسفی-اجتماعی،  ماهنامه­ ی رشد آموزش معارف اسلامی، تابستان 1384، دوره­ ی 17، شماره­ ی 4، ص 21.

4. Craig, Edward (Editor in Chief); The Shorter Routledge Encyclopedia of Philosophy, 1st Ed., New York, Routledge Publication, 2005, p.370.

5. Johann Gottfried von Herder (1744 - 1803) writer of  "Outlines of a Philosophy of the History of Man" at 1784

6. Georg Wilhelm Friedrich Hegel (1770 - 1831) writer of "The Philosophy of History" at 1826

7. Leopold von Ranke (1795-1886)

8. Wilhelm Dilthey (1833-1911)

9. Johann Gustav Droysen (1808-1884)

10. Friedrich Meinecke (1862-1954)

11. Benedetto Croce (1866-1952)

12.  Robin George Collingwood (1889-1943)

13. The Shorter Routledge Encyclopedia of Philosophy, p.370.

14. Nagel, Rob (Editor); UXL Encyclopedia of Science, 2nd Ed., USA, UXL Publication, 2002, Vol.9, p.1894.

15. الَّذِی لَیْسَتْ فِی أَوَّلِیَّتِهِ نِهَایَةٌ وَ لَا لآِخِرِیَّتِهِ حَدٌّ وَ لَا غَایَةٌ الَّذِی لَمْ یَسْبِقْهُ وَقْتٌ وَ لَمْ یَتَقَدَّمْهُ زَمَانٌ وَ لَا یَتَعَاوَرُه‏ (ثقه الاسلام کلینی‏، محمد؛ الکافی‏، چاپ دوم، تهران، ناشر اسلامیه، 1362، ج 1، ص 141.)

حضرت علی (ع): آن خدائى که در آغازش نقطه شروعى نیست و در انجامش حد و سوئى نه، آن­که وقتى بر او پیشى ندارد و دورانى بر او مقدم نبود (مصطفوی، سید جواد، اصول کافی، چاپ اول، تهران، ناشر کتابفروشی علمیه اسلامیه، ج 1، ص 407.)

16.وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفیلاً إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (قرآن الکریم، سوره ­ی نحل، آیه‌‌ی91)

و هنگامى که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالى که خدا را کفیل و ضامن بر(سوگند) خود قرار داده ‏اید، به یقین خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، آگاه است! (ترجمه­ ی قرآن کریم، ناصر مکارم شیرازی)

17. ثُمَّ ثَبَتَ ذَلِکَ فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ مِمَّا أَتَتْ بِهِ الرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ مِنَ الدَّلَائِلِ وَ الْبَرَاهِینِ لِکَیْلَا تَخْلُوَ أَرْضُ اللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ عَلَى صِدْقِ مَقَالَتِهِ وَ جَوَازِ عَدَالَتِه‏ ‏ (الکافی‏، ج 1، ص 168.)

امام صادق (ع): بعلاوه در هر دوره و زمانى این موضوع به وسیله دلائل و براهین و معجزاتى که پیغمبران و رسولان آورده‏ اند ثابت و محقق گردیده تا آنکه زمین تهى از حجتى نباشد که همراهش نشانه و دلیلى باشد که دلالت بر صدق گفتار و روش عدالت او کند. (اصول کافی، ج 2، ص 15.)

18. یَسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما یُدْریکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَریباً (قرآن الکریم، سوره­ ی أحزاب، آیه­ ی 63)

19. بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى‏ وَ أَمَرُّ (قرآن الکریم، سوره ­ی قمر، آیه ­ی 46)

20. یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‏ءٌ عَظیم‏ (قرآن الکریم، سوره­ی حج، آیه­ی 20)

اى مردم! از(عذاب) پروردگارتان بترسید، که زلزله رستاخیز امر عظیمى است‏! (ترجمه ­ی قرآن کریم، ناصر مکارم شیرازی)

21. یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذینَ یُمارُونَ فِی السَّاعَةِ لَفی‏ ضَلالٍ بَعیدٍ ‏ (قرآن الکریم، سوره‌­ی شوری، آیه­‌ی 11)

کسانى که به قیامت ایمان ندارند درباره آن شتاب مى ‏کنند؛ ولى آنها که ایمان آورده‏اند پیوسته از آن هراسانند، و مى‏دانند آن حق است؛ آگاه باشید کسانى که در قیامت تردید مى‏کنند، در گمراهى عمیقى هستند. (ترجمه ­ی قرآن کریم، ناصر مکارم شیرازی)

کلبـه کـرامت


هـوالحکیـم

حکمت دین

 

مدرنیسم


فلسفه­ ی دین Philosophy of Religion

فلسفه­ ی دین در غرب دو بخش عمده دارد: تئولوژی فلسفی و فلسفه­ ی دین به طور اخص.

مباحث مطرح شده در فلسفه­ ی دین عبارتند از: خداشناسی، نسبت­ شناسی انسان با خدا، الحاد و ایمان، خیر و شر، زندگی بعد از مرگ و قیامت، بهشت و دوزخ، فرشتگان و شیاطین.

گرچه مبتنی بر درخت فلسفه، تمامی فلسفه­ های مضاف به­ مثابه­ ی شاخه­ های درخت از تنه­ ا­ی انشعاب یافته­ اند که »فوزیس» و طبیعت نام گرفته است، لیکن فلسفه­ ی دین پس از ظهور فلسفه­ ی آنالتیکال، تجربی­ گرایی و حس­گرایی کاملا بعدی خردگرا و طبیعی یافته است. از این رو فلسفه­ی دین و الاهیات  در غرب، بعد فیزیکی و طبیعی کاملاً بارزی دارد، و حتی مسائل ترانس­فیزیکی و ماوراء طبیعی نیز به بعد متافیزیکی و مابعدطبیعه فروکاست می­شوند.

خلاصه آن­که تئولوژی و فلسفه­ ی دین به چیستی و چرایی خدا و دین در حد فیزیک ویا حداکثر متافیزیک می­ پردازند

.

ایدئولوژی شبان­رمگی Shepherd

واژگان Shepherd، herdsman و Pastor در زبان انگلیسی هم معادل «چوپان» و «شبان» در فارسی هستند[1] و هم به­ معنای »پیشوای مذهبی» و «کشیش» به­ کار می­ روند.[2]

«شِفرد» نه تنها به پیشوایان مذهبی اطلاق می­شود، بلکه از منظر غرب، خداو پیامبران نیز به مثابه­ ی چوپان و شبانی برای انسان­ ها هستند[3] که آن­ها را در رسیدن به خواسته­ هایشان راهنمایی می­ کنند

.

دکترین سبک زندگی Lifestyle

ادراک مفهوم «حقیقت True»  در فلسفه­ ی دین مبتنی بر آرای نیچه[4] و فوکو[5] به «حقیقت نسبی» دست می­ یازد. این حقیقت یا مبتنی بر «زبان» شکل گرفته است و یا مبتنی بر «سبک زندگی» صورت پذیرفته است.

فلذا شکل­ ها و شیوه­ های زندگی هریک دارای سامانی از حقیقت بوده و در پی تحقق اراده و خواست معطوف به «قدرت» به عنوان هدف خود هستند.

از این رو در سوپرپارادایم اومانیسم، «دین» هر انسان یعنی «سبک زندگی» وی.


اسلام


حکمت دین

حکمت دین، در سه حوزه اساسی با فلسفه­ ی دین در تقابل است:

حکمت دین در حوزه­ ی دنیا، «دینی شدن دنیا» را برمی­تابد و نه «دنیایی شدن دین» را که همان «سکولاریزاسیون» است.

حکمت دین در حوزه­ ی عقبا، به­جای «ایمان فلسفی» که چیستی هر پدیده را در آرخه و الثئا می­ جوید، به «ایمان حکمی«می­پردازد، که ایمان به خدا، کتاب، ملائک، انبیاء، آخرت، غیب و آیات الهی را مبتنی بر نشأت، فطرت و آیه تبیین می­کند.

حکمت دین در حوزه ­ی زندگی، در مقابل فلسفه، خدا را حی می­داند و از این­ رو زندگی را عقیده­ ی الهی و جهاد در راه آن عقیده می­داند

.

مکتب اسلام

حکمت دین، مجموعه­ باورهایی را تبیین می­ کند که زمینه­ ی «اسلام» را ایجاد کرده، و انسان مبتنی بر فطرت خود «تسلیم» پروردگارش می­شود و سپس در مرحله­ ی بعد «ایمان» به قلب او وارد می­گردد.

در این مکتب، دین در نزد خدا اسلام است،[6] و هرکس جز آن، دین دیگری اختیار کند در آخرت، زیان­کار خواهد بود.[7]

قاعده­­ ی دین حنیف - دین قیم

حکمت دین در نهایت به قاعده­ ی «دین حنیف» منتج می­شود، که انسان مبتنی بر فطرت خود به سوی آن رو می­گرداند، و این دینی «قیم» و «استوار» است، زیرا که در خلقت خداوند دگرگونی نیست. [8] دین حنیف، دینی یکتا و خالص است، که هر­کس طبق آن زندگی کند، تسلیم خداوند شده، و به دوستی با او شتافته است.[9]

فلذا در اسلام برخلاف مدرنیته، «سبک­ زندگی» یعنی «دین»

.

امنیت

روش­ شناسی سلامت در اسلام با حکمت دین، و در مدرنیسم با سبک زندگی آغاز می­شود. اکنون در جمهوری اسلامی ایران، در حوزه­ی سلامت، فلسفه­ی دین، ایدئولوژی شبان­رمگی و دکترین سبک زندگی در حال شکل­ گیری هستند، در حالی که با حکمت دین، مکتب اسلام و قاعده­ ی دین حنیف دارای تعارض جدی هستند.

 

کلبـه کـرامت


هوالحکیم



1. اتیمولوژی:

مفهوم Health از ریشه hāl می‌باشد که در انگلیسی قدیم به صورت hǣlth و در انگلیسی میانه به صورت heltheکاربرد داشته است، اتیمولوژی این مفهوم به قبل از قرن 12 میلادی بازمی‌گردد.[1] از ریشه‌ی hāl واژگان دیگر نیز مشتق شده است: Whole, Wealth, Heal[2]

ریشه‌ی هندواروپایی مفهوم Health به kailo- بازمی‌گردد که به معنای سالم و غیرصدمه‌دیده بوده است.[3]

دختر Aesculapius به نام Hygeia بود که در یونانی به معنای Healthy و ریشه‌ی کلمه‌ی Hygiene انگلیسی است.[4]نام Hygeia الهه‌ی سلامتی در یونان باستان بوده است.[5]

 

کلبـه کـرامت

هــوالـحکیم




آن­چه در باور مدرن به‌‌Mind و در زبان عربی به ذهن معروف است، جزء کوچکی است از آن­چه در قرآن به «فؤاد» شناخته می­‌شود. «فؤاد» عمیق ترین ساحت انسان محسوب می­‌شود.

فؤاد انسان، چشم و گوش درون اوست؛ نظام ادراکی منحصر به­ فردی که در هر کس به فعلیت نمی­رسد.[1] تنها کسانی که تقوا می ­ورزند، این ساحت وجودی خود را می­توانند فعال کنند. تقوا می­تواند منتج به فرقان شود و فرقان توانایی تشخیص حق از باطل است.

کلبـه کـرامت

هــوالـحکیم



اسلام

حکمت قلب

واژه‌ی فارسی دل، در قرآن چهار مفهوم صدر، شغاف، قلب و فؤاد را دربرمی­ گیرد. قلب، گردابی است که قوه­ ی الهام را در انسان پدیدار می­ سازد: هر آن­چه به دریای قلب وارد شود در گرداب آن فرو بلعیده می ­گردد. این حالت قلب «الهام» نامیده می­شود. قلب که کانون انقلاب و دگرگونی است، انقلاب را با الهام محقق می­ سازد. تفقه در انسان به قلب محقق می­شود. مرض و قساوت از آسیب­ های قلب است.

کلبـه کـرامت

هــوالـحکیم



اسلام

واژه‌ی فارسی «دل» در قرآن، چهار مفهوم «صدر»، «شغاف»، «قلب» و «فؤاد» را در بردارد.

کلبـه کـرامت

هــوالـحکیم

قلب سلیم (بخش 1/انسان شناسی )


در ادامه انسان شناسی را از 2 دیدگاه مورد بررسی قرار می دهیم: مدرنیسم / اسلام


انسان شناسی


کلبـه کـرامت