هـوالحکیـم
مدرنیسم
فلسفه ی دین Philosophy of Religion
فلسفه ی دین در غرب دو بخش عمده دارد: تئولوژی فلسفی و فلسفه ی دین به طور اخص.
مباحث مطرح شده در فلسفه ی دین عبارتند از: خداشناسی، نسبت شناسی انسان با خدا، الحاد و ایمان، خیر و شر، زندگی بعد از مرگ و قیامت، بهشت و دوزخ، فرشتگان و شیاطین.
گرچه مبتنی بر درخت فلسفه، تمامی فلسفه های مضاف به مثابه ی شاخه های درخت از تنه ای انشعاب یافته اند که »فوزیس» و طبیعت نام گرفته است، لیکن فلسفه ی دین پس از ظهور فلسفه ی آنالتیکال، تجربی گرایی و حسگرایی کاملا بعدی خردگرا و طبیعی یافته است. از این رو فلسفهی دین و الاهیات در غرب، بعد فیزیکی و طبیعی کاملاً بارزی دارد، و حتی مسائل ترانسفیزیکی و ماوراء طبیعی نیز به بعد متافیزیکی و مابعدطبیعه فروکاست میشوند.
خلاصه آنکه تئولوژی و فلسفه ی دین به
چیستی و چرایی خدا و دین در حد فیزیک ویا حداکثر متافیزیک می پردازند
.
ایدئولوژی شبانرمگی Shepherd
واژگان Shepherd، herdsman و Pastor در زبان انگلیسی هم معادل «چوپان» و «شبان» در فارسی هستند[1] و هم به معنای »پیشوای مذهبی» و «کشیش» به کار می روند.[2]
«شِفرد» نه تنها
به پیشوایان مذهبی اطلاق میشود، بلکه از منظر غرب، خداو پیامبران نیز به مثابه ی
چوپان و شبانی برای انسان ها هستند[3] که آنها را در رسیدن به خواسته هایشان
راهنمایی می کنند
.
دکترین سبک زندگی Lifestyle
ادراک مفهوم «حقیقت True» در فلسفه ی دین مبتنی بر آرای نیچه[4] و فوکو[5] به «حقیقت نسبی» دست می یازد. این حقیقت یا مبتنی بر «زبان» شکل گرفته است و یا مبتنی بر «سبک زندگی» صورت پذیرفته است.
فلذا شکل ها و شیوه های زندگی هریک دارای سامانی از حقیقت بوده و در پی تحقق اراده و خواست معطوف به «قدرت» به عنوان هدف خود هستند.
از این رو در سوپرپارادایم اومانیسم، «دین» هر انسان یعنی «سبک زندگی» وی.
اسلام
حکمت دین
حکمت دین، در سه حوزه اساسی با فلسفه ی دین در تقابل است:
حکمت دین در حوزه ی دنیا، «دینی شدن دنیا» را برمیتابد و نه «دنیایی شدن دین» را که همان «سکولاریزاسیون» است.
حکمت دین در حوزه ی عقبا، بهجای «ایمان فلسفی» که چیستی هر پدیده را در آرخه و الثئا می جوید، به «ایمان حکمی«میپردازد، که ایمان به خدا، کتاب، ملائک، انبیاء، آخرت، غیب و آیات الهی را مبتنی بر نشأت، فطرت و آیه تبیین میکند.
حکمت دین در حوزه ی زندگی، در مقابل
فلسفه، خدا را حی میداند و از این رو زندگی را عقیده ی الهی و جهاد در راه آن
عقیده میداند
.
مکتب اسلام
حکمت دین، مجموعه باورهایی را تبیین می کند که زمینه ی «اسلام» را ایجاد کرده، و انسان مبتنی بر فطرت خود «تسلیم» پروردگارش میشود و سپس در مرحله ی بعد «ایمان» به قلب او وارد میگردد.
در این مکتب، دین در نزد خدا اسلام است،[6] و هرکس جز آن، دین دیگری اختیار کند در آخرت، زیانکار خواهد بود.[7]
قاعده ی دین حنیف - دین قیم
حکمت دین در نهایت به قاعده ی «دین حنیف» منتج میشود، که انسان مبتنی بر فطرت خود به سوی آن رو میگرداند، و این دینی «قیم» و «استوار» است، زیرا که در خلقت خداوند دگرگونی نیست. [8] دین حنیف، دینی یکتا و خالص است، که هرکس طبق آن زندگی کند، تسلیم خداوند شده، و به دوستی با او شتافته است.[9]
فلذا در اسلام برخلاف مدرنیته، «سبک زندگی»
یعنی «دین»
.
امنیت
روش شناسی سلامت در اسلام با حکمت دین، و در مدرنیسم با سبک زندگی آغاز میشود. اکنون در جمهوری اسلامی ایران، در حوزهی سلامت، فلسفهی دین، ایدئولوژی شبانرمگی و دکترین سبک زندگی در حال شکل گیری هستند، در حالی که با حکمت دین، مکتب اسلام و قاعده ی دین حنیف دارای تعارض جدی هستند.