کرامت؛حکمت؛ایمان

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

کرامت؛حکمت؛ایمان

*هــوالحکیــم*

دکترینولوژی (یا قاعدة القواعد) دانش تبیین و تشریح قواعد ذاتی حاکم بر خلقت و طبیعت و قواعد ذاتی حاکم بر اعمال موجودات، به ویژه بشر است.

تبیین این قواعد برای جامعه‌سازی الزامی است. لذا موضوع دانش دکترینولوژی، مطالعه‌ی جامعه از حیث «باید»، مبتنی بر قواعد ذاتی حاکم بر خلقت، طبیعت و رفتار موجودات و انسان است.


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استراتژی ملی National Strategy» ثبت شده است


هـوالحکیـم

حکمت دین

 

مدرنیسم


فلسفه­ ی دین Philosophy of Religion

فلسفه­ ی دین در غرب دو بخش عمده دارد: تئولوژی فلسفی و فلسفه­ ی دین به طور اخص.

مباحث مطرح شده در فلسفه­ ی دین عبارتند از: خداشناسی، نسبت­ شناسی انسان با خدا، الحاد و ایمان، خیر و شر، زندگی بعد از مرگ و قیامت، بهشت و دوزخ، فرشتگان و شیاطین.

گرچه مبتنی بر درخت فلسفه، تمامی فلسفه­ های مضاف به­ مثابه­ ی شاخه­ های درخت از تنه­ ا­ی انشعاب یافته­ اند که »فوزیس» و طبیعت نام گرفته است، لیکن فلسفه­ ی دین پس از ظهور فلسفه­ ی آنالتیکال، تجربی­ گرایی و حس­گرایی کاملا بعدی خردگرا و طبیعی یافته است. از این رو فلسفه­ی دین و الاهیات  در غرب، بعد فیزیکی و طبیعی کاملاً بارزی دارد، و حتی مسائل ترانس­فیزیکی و ماوراء طبیعی نیز به بعد متافیزیکی و مابعدطبیعه فروکاست می­شوند.

خلاصه آن­که تئولوژی و فلسفه­ ی دین به چیستی و چرایی خدا و دین در حد فیزیک ویا حداکثر متافیزیک می­ پردازند

.

ایدئولوژی شبان­رمگی Shepherd

واژگان Shepherd، herdsman و Pastor در زبان انگلیسی هم معادل «چوپان» و «شبان» در فارسی هستند[1] و هم به­ معنای »پیشوای مذهبی» و «کشیش» به­ کار می­ روند.[2]

«شِفرد» نه تنها به پیشوایان مذهبی اطلاق می­شود، بلکه از منظر غرب، خداو پیامبران نیز به مثابه­ ی چوپان و شبانی برای انسان­ ها هستند[3] که آن­ها را در رسیدن به خواسته­ هایشان راهنمایی می­ کنند

.

دکترین سبک زندگی Lifestyle

ادراک مفهوم «حقیقت True»  در فلسفه­ ی دین مبتنی بر آرای نیچه[4] و فوکو[5] به «حقیقت نسبی» دست می­ یازد. این حقیقت یا مبتنی بر «زبان» شکل گرفته است و یا مبتنی بر «سبک زندگی» صورت پذیرفته است.

فلذا شکل­ ها و شیوه­ های زندگی هریک دارای سامانی از حقیقت بوده و در پی تحقق اراده و خواست معطوف به «قدرت» به عنوان هدف خود هستند.

از این رو در سوپرپارادایم اومانیسم، «دین» هر انسان یعنی «سبک زندگی» وی.


اسلام


حکمت دین

حکمت دین، در سه حوزه اساسی با فلسفه­ ی دین در تقابل است:

حکمت دین در حوزه­ ی دنیا، «دینی شدن دنیا» را برمی­تابد و نه «دنیایی شدن دین» را که همان «سکولاریزاسیون» است.

حکمت دین در حوزه­ ی عقبا، به­جای «ایمان فلسفی» که چیستی هر پدیده را در آرخه و الثئا می­ جوید، به «ایمان حکمی«می­پردازد، که ایمان به خدا، کتاب، ملائک، انبیاء، آخرت، غیب و آیات الهی را مبتنی بر نشأت، فطرت و آیه تبیین می­کند.

حکمت دین در حوزه ­ی زندگی، در مقابل فلسفه، خدا را حی می­داند و از این­ رو زندگی را عقیده­ ی الهی و جهاد در راه آن عقیده می­داند

.

مکتب اسلام

حکمت دین، مجموعه­ باورهایی را تبیین می­ کند که زمینه­ ی «اسلام» را ایجاد کرده، و انسان مبتنی بر فطرت خود «تسلیم» پروردگارش می­شود و سپس در مرحله­ ی بعد «ایمان» به قلب او وارد می­گردد.

در این مکتب، دین در نزد خدا اسلام است،[6] و هرکس جز آن، دین دیگری اختیار کند در آخرت، زیان­کار خواهد بود.[7]

قاعده­­ ی دین حنیف - دین قیم

حکمت دین در نهایت به قاعده­ ی «دین حنیف» منتج می­شود، که انسان مبتنی بر فطرت خود به سوی آن رو می­گرداند، و این دینی «قیم» و «استوار» است، زیرا که در خلقت خداوند دگرگونی نیست. [8] دین حنیف، دینی یکتا و خالص است، که هر­کس طبق آن زندگی کند، تسلیم خداوند شده، و به دوستی با او شتافته است.[9]

فلذا در اسلام برخلاف مدرنیته، «سبک­ زندگی» یعنی «دین»

.

امنیت

روش­ شناسی سلامت در اسلام با حکمت دین، و در مدرنیسم با سبک زندگی آغاز می­شود. اکنون در جمهوری اسلامی ایران، در حوزه­ی سلامت، فلسفه­ی دین، ایدئولوژی شبان­رمگی و دکترین سبک زندگی در حال شکل­ گیری هستند، در حالی که با حکمت دین، مکتب اسلام و قاعده­ ی دین حنیف دارای تعارض جدی هستند.

 

کلبـه کـرامت

 

هـــوالحکیـم

 

ترمینولوژی مفاهیم مرتبط

آینده نگری

روشی تحلیلی است که هدف از آن پرهیز از زیان‌های یک پیش‌بینی تک خطی و مقداری است، این کار با بهره‌گیری از چارچوب کیفی مشتمل بر امکانات مختلف برای آینده انجام می‌گیرد.[1]

 

استراتژی Strategy

ریشه استراتژی به واژه‌ی یونانی استراتژوس Strategos برمی‌گردد.[2] استراتژوس که در جمع به صورت Strategi یا Strategoi در می‌آید، در واقع لقب رهبران ارتش باستان (و به خصوص رهبران ارتش باستان آتنی) بود که به دلیل فرماندهی و فن دستور دادن به نیروهای ارتش و تعلیمات اصول خاص نظامی و تدبیر جنگی، به ایشان اطلاق می‌شد.[3]

واژه استراتژوس مشتق شده از استراتوس Stratos یعنی ارتش است. پیدایش واژه استراتژوس هم‌زمان با افزایش میزان اهمیت و پیچیدگی بیشتر تصمیم‌گیری‌های نظامی بود. جنگیدن به نقطه عطفی رسیده بود؛ زیرا طرفین جنگ دیگر قادر نبودند که صرفاً به فداکاری‌ها و از خودگذشتگی‌های فردی جنگجویانشان برای دستیابی به پیروزی متکی باشند، بلکه مجبور بودند که فعالیت‌های جنگی واحدهای بیشماری متشکل از سپاهیان خود را هماهنگ کنند. در ضمن با اهمیت روزافزون نیروهای دریایی در این دوران بر تعداد متغیرهایی که باید یک فرمانده نظامی در طرح‌ریزی عملیات جنگی در نظر بگیرد، افزوده گردید. در نتیجه، چگونگی هماهنگی و آمیختگی یکان‌های مختلف در نیروهای نظامی از طریق طرح‌ریزی جامع از حیاتی‌ترین مسائل تصمیم‌گیری برای فرماندهان موفق بشمار آورده شد. [4]

امروز این واژه برای طرح‌ریزی جامع در حوزه‌های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی به کار می‌رود.

سطوح مختلف استراتژی:

الف- در نیروهای مسلح ایالات متحده

1- سطح فنی استراتژی Technical Strategy

2- سطح تاکتیکی استراتژی Tactical Strategy

3- سطح صحنه‌ی عملیات استراتژی Theater Strategy

4- سطح استراتژی بزرگ Grand Strategy

ب- در جمهوری اسلامی ایران

1- سطح تکنیکی

2- سطح تاکتیکی

3- سطح عملیاتی

4- سطح استراتژیکی

5- سطح فوق‌استراتژیکی (ابراستراتژی)[5]

 

استراتژی Strategy

استراتژی، هنر و علم به میدان آوردن منابع و نیروهاست. [6]

 

استراتژی بزرگ Grand Strategy

هنر و علم به کار بردن قدرت ملی، در تمام شرایط، به منظور دستیابی به مقاصد امنیت ملی، که به وسیله اعمال کنترل از نوع و درجه مطلوب بر دشمن با توسل به نیرو، تهدید به استفاده از نیرو، فشار غیرمستقیم، دیپلماسی، طفره و نیرنگ، و سایر وسایل قابل تصور انجام می‌گردد. [7]

 

استراتژی ملی National Strategy

هنر و علم به کار بردن قدرت ملی برای دستیابی به مقاصد ملی در تمام شرایط و در زمان آرامش و جنگ. [8]

 

اصل Principle

قانون مسلطی که بر رفتار و کردار ملی حکم‌فرماست؛ یک عقیده، یک دیدگاه، یا اعتقادی که بر شیوه زندگی یک ملت نفوذ هدایت‌کننده‌ای را دارد. [9]

 

بلند مدت Long Time

دوره‌ای به اندازه کافی طولانی که هم اجازه افزایش ظرفیت را بدهد و هم چنین فرصت دگرگونی‌های چشمگیر و مؤثر در تولید و مصرف را امکان‌پذیر سازد. [10]

 

تاکتیک Tactics

هنر و علم هدایت و اداره­ی منابع و نیروها در صحنه و میدان عمل است. [11]

 

دکترین ملی National Doctrine

قواعد کشوری (ملی) حاکم بر رفتار، بدون قدرت قانونی. [12]

 

سطح فوق‌استراتژیک Superstrategic Level

بالاترین سطح طرح‌ریزی و اجرای جهانی، که حوزه‌ی ابراستراتژی را دربرمی‌گیرد. (رده‌ی اداری رهبری انقلاب اسلامی).[13]

 

سطح استراتژیک Strategic Level

بالاترین سطح طرح‌ریزی و اجرای ملی، که حوزه‌ی کلان موضوعات را به صورت همه‌جانبه و جامع در بر می‌گیرد، مانند رده‌ی اداری قوای سه‌گانه (رده‌ی اداری رئیس جمهور).[14]

 

سطح صحنه Theater Level

سطح طرح‌ریزی و اجرای واسط میان سطح فوق‌استراتژیک و سطح استراتژیک.[15]

 

سطح عملیاتی Operational Level

سطح طرح‌ریزی و اجرای واسط میان سطح استراتژیک و سطح تاکتیکی که حوزه‌ی کلان موضوعات را به صورت موردی در بر می‌گیرد، مانند رده‌ی وزرا.[16]

 

سطح تاکتیکی Tactical Level

سطح طرح‌ریزی و اجرای خرد، که حوزه‌ی کلی یک موضوع را در بر می‌گیرد، مانند رده‌ی اداری منطقه‌ای حوزه کلی یک استان.[17]

 

سطح تکنیکی Technical Level

سطح طرح‌ریزی و اجرای فنی - فردی، که حوزه‌ی جزء یک موضوع را در بر می‌گیرد، مانند رده‌ی یک راننده - یک اپراتور - یک تکنیسین - و ... .[18]

 

سیاست‌های ملی National Policies

راه‌کارهای کلی یا بیانات هدایت‌کننده و توجیهی که برای تعقیب مقاصد ملی توسط یک دولت اتخاذ می‌شوند.[19]

 

طرح‌ریزی Planning

فرآیند تبدیل سیاستPolicy به برنامه Program، طرح‌ریزی نامیده می‌شود. طراح، سیاست را ساختاربندی، زمان‌بندی و هزینه‌بندی می‌نماید. در این صورت، «طرح» تهیه شده است. طرح مصوب را «برنامه» و برنامه‌ی غیر مصوب را طرح می‌نامند.[20]

سطوح مختلف طرح‌ریزی:

1. طرح‌ریزی فوق‌استراتژیکی Superstrategic Planning

2. طرح‌ریزی استراتژیک Strategic Planning

3. طرح‌ریزی عملیاتی Operational Planning

4. طرح‌ریزی تاکتیکی Tactical Planning

5. طرح‌ریزی تکنیکی Technical Planning

 

طرح­های استراتژیکی - طرح‌ریزی استراتژیک Strategic Plans

فرآیند تبدیل سیاست استراتژیکی به برنامه‌ی استراتژیکی است. [21]

طرح‌های کوتاه‌مدت استراتژیکی، برای دو سال طرح می‌شوند. طرح‌های میان‌مدت برای دوره‌ای بین سه الی ده سال تدوین می‌گردند. طرح‌های درازمدت برای دوره‌ای بین یازده الی بیست سال و یا بیشتر طرح می‌شود.

 

کوتاه‌مدت Short Term

آینده‌ی خیلی نزدیک، که در طی آن انعطاف در بهره‌برداری به دلیل ظرفیت و روش‌های فنی موجود، محدود است. [22]




1. صحراگرد،مجید؛ مطالعه­ طرح­ ریزی استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشکده انرژی، دانشگاه عباسپور، 1386، صفحه 6.

2. Merriam-Webster's collegiate dictionary, 11th Ed., Massachusetts, U.S.A, Merriam-Webster Incorporated, 2005. Word: Strategy .

3. باقری، م. فرهنگ لغات و اصطلاحات سیاسی، چاپ اول، تهران، انتشارات خرد، بی تا، ص17.

4. لطفیان، سعیده؛ استراتژی و روش‌های برنامه‌ریزی استراتژیک، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی 1384، صص 1-24.

5. سایت اینترنتی http://www.andishkadeh.ir .

6. سایت اینترنتی http://www.andishkadeh.ir .

7. کالینز، جان؛ استراتژی بزرگ، بایندر، کوروش (مترجم)، چاپ اول، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1383، ص 473.

8. استراتژی بزرگ، ص 473.

9. استراتژی بزرگ، ص 473.

10. صحراگرد،مجید؛ مطالعه­ ی طرح ­ریزی استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، پایان­ نامه کارشناسی ارشد، دانشکده انرژی، دانشگاه عباسپور، 1386، ص 25.

11. استراتژی بزرگ، ص 481.

12. مطالعه­ طرح ­ریزی استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 45.

13. سایت اینترنتی http://www.andishkadeh.ir .

14. استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 52.

15. سایت اینترنتی http://www.andishkadeh.ir .

16. استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 52.

17. استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 52.

18. استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 52.

19. استراتژی بزرگ، ص 496.

20. استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 58.

21. استراتژی بزرگ، ص 499.

22. طرح ­ریزی استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 72

کلبـه کـرامت