کرامت؛حکمت؛ایمان

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

کرامت؛حکمت؛ایمان

*هــوالحکیــم*

دکترینولوژی (یا قاعدة القواعد) دانش تبیین و تشریح قواعد ذاتی حاکم بر خلقت و طبیعت و قواعد ذاتی حاکم بر اعمال موجودات، به ویژه بشر است.

تبیین این قواعد برای جامعه‌سازی الزامی است. لذا موضوع دانش دکترینولوژی، مطالعه‌ی جامعه از حیث «باید»، مبتنی بر قواعد ذاتی حاکم بر خلقت، طبیعت و رفتار موجودات و انسان است.


۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شرح حال» ثبت شده است

هو العلیـم

امیر المومنین علی (ع):

اکنون رازها برای اهل بینش برملا گردیده،وراه حق برای کسی که کورکورانه حرکت می کرد روشن شده. قیامت نقاب از چهره برکشیده ، و نشانه ها برای هوشمندان آشکار گردیده است.

چرا شما را پیکرهایی بی روح ، و ارواح بی پیکر ، و پارسایانی ناشایست ، و تاجرانی بی سود ، و بیدارانی خفته ، و حاضرانی غایب ، و بینندگانی کور ، و شنوندگانی کر ، و گویندگانی لال می بینم ؟! (می بینم که) درفش گمراهی بر مرکز خود برپا شده ، و افراد خود را همه جا پراکنده نموده ، شما را ( برای سپردن به مرگ ) چون حبوبات پیمانه می کند ، و زیر دست و پا لگد کوب می سازد.رهبر آن از راه دین و آیین برون رفته ، و بر جاده گمراهی ایستاده.

در آن روز از شما کسی جز مانند آنچه ته دیگ ته نشین می شود یا خرده نانی که از سفره بیرون ریزند باقی نخواهد ماند.آن فتنه مانند چرمی که دباغی کنند شما را به هم می مالد ، و مانند کوبیدن خرمن پامال می سازد ، و مومنان را به سان مرغی که دانه های درشت را از میان دانه های ریز بر می چیند از میان شما بر خواهد چید


این راه های گوناگون شما را به کجا می برد، و چگونه تاریکی ها سرگردانتان می سازد ، و دروغ ها فریبتان می دهد ؟! از کجا ضربه می خورید ، و به کجا باز می برندتان ؟!  هر اجلی را نوشتاری است ، و هر غیبتی را بازگشتی ؛ پس سخن پیشوای خداشناسان را بشنوید ، و به کلام او دل بدهید ، و چون بر سرتان فریاد زند بیدار شوید .پیشاهنگ و خبرگزار باید به یارانش راست گوید ، و  حواسش را جمع و ذهنش را حاضر کند . پیشوایتان سرّ مطلب را مانند شکافتن مهره ، برایتان شکافت و لبّ مطلب را مانند میوه پوست کنده ، آشکار در اختیارتان نهاد . در چنین شرایطی است که باطل در جای های خود جایگزین شده ، و نادانی بر مرکب های خود سوار شود ، و گروه سرکش ستمگر بزرگ گردند ، و فراخوانان به حق اندک شوند ، و روزگار مانند وحشی گزنده حمله کند ، و شتر باطل پس از سکوت کف بر دهان آورد و نعره زند ، و مردم بر اساس گناه برادری کنند ، و  بر اساس دین از هم دوری گزینند ، بر اساس دروغ دوستی ورزند ، بر اساس راستی با هم دشمنی نمایند . در آن هنگام فرزند نا خلف و نافرمان شود ، و باران گرم و سوزان گردد .چشمه اراذل و اوباش فوران کند ، و چشمه بزرگان و شرافتمندان فرو نشیند . مردم (زورمند) آن زمان گرگ ،و حاکمانش درنده، و میان حالش طعمه ، و تهیدستانش مرده باشند . مردم در دل دشمن یک دیگر باشند . فسق  و فجور تبار خانوادگی گردد ، و پاکدامنی عجب باشد ، و اسلام را مانند پوستینی وارونه پوشند.

قسمتی از خطبه ١٠٨ نهج البلاغه


***********************************************


کاملا بی ربط : آهاااااااااااای نامردها! چند بغض به یک گلو؟!

******************************************

کلبـه کـرامت