هــوالـحکیم
ضرورتشناسی و تبیین موضوع این بخش پس از ضرورتشناسی تبیین دکترین ملی سلامت، به مفهومشناسی و ترمینولوژی مفاهیم اصلی و مفاهیم مرتبط در این حوزه می پردازد.
مسألهی بررسی دکترین در نظام سلامت از سه دیدگاه حائز اهمیت است: 1. دیدگاه سیستمی: قرن بیست و یکم، عصر پیچیدگی روزافزون سیستمها لقب گرفته است: پیچیدگی سیستمهای تکنولوژیک، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، و ... . مهمترین دلیل وقوع عصر پیچیدگی روزافزون سیستمها، به دو عامل بازمیگردد: § تنوع و تکثر سیستمها. § درهمتنیدگی سیستمها با یکدیگر. مهمترین تأثیر پیدایش عصر پیچیدگی روزافزون سیستمها، بر مسألهی تصمیمسازی و سیاستگذاری در ادارهی جوامع است: جوامع پیچیده و درهمتنیدهی امروز. مقولهی بهداشت و درمان، و مبحث سلامت نیز از این تأثیر عمیق درامان نیست، زیرا: § از یک سو، سیستمهای سلامت روزبهروز پیچیدهتر میشوند. § و از سوی دیگر، نمیتوان در جوامع پیچیدهی امروزی، نظام سلامت را به مثابه جزیرهای مستقل پنداشت. در واقع سایر حوزههای سیستمهای اجتماعی، در این درهمتنیدگی جوامع، بر نظام سلامت تأثیر گذارده و از آن تأثیر میپذیرند. از این روی، مسألهی تصمیمسازی و سیاستگذاری عمومی برای ادارهی جوامع، غامض گردیده، و لاجرم دامنهی آن به مسألهی سلامت نیز کشیده شده است. اکنون میتوان اذعان نمود که پیچیدگی تصمیمسازی و سیاستگذاری حوزهی سلامت، مسألهای جدی و قابل تأمل است. کنترل پیچیدگی تصمیمسازی، بستگی به «روشمند» شدن سیاست سلامت دارد. به این منظور بایستی چیستی، چرایی و چگونگی سیاست سلامت تبیین شود. تبیین چیستی، چرایی و چگونگی هر پدیده، دکترین آن پدیده نامیده میشود. در دکترین سلامت، پاسخ به سه پرسش مطمع نظر است: § چیستی سلامت. § چرایی سلامت. § چگونگی سلامت. مسأله این است: چه روشهایی برای تبیین دکترین ملی سلامت جمهوری اسلامی وجود دارد؟
2. دیدگاه فرآیندگرا: · در مطالعه و بررسی طرحها و برنامهها در حوزهی سیاستگذاری و مدیریت، مفهومی به نام طرحریزی Planning مطرح است که از آن به «فرآیند تبدیل سیاست به برنامه» تعبیر میشود. فلذا سیاست و سیاستگذاری گام مقدماتی در فرآیند طرحریزی محسوب میگردند، تا بتوان طرح و برنامهای احسن، فراخور شرایط را پیریزی نمود. از سوی دیگر سیاستگذاری در تمامی سطوح تصمیمگیری خود نیازمند مبانی خاصی است. این مبانی که از آن تحت عنوان دکترین یاد میشود، در واقع، قواعد بنیادی هستند که هدایتکننده سیاستهای سطوح مختلف محسوب میشوند. نظام سلامت نیز به عنوان بخشی از ساختار اجتماعی جامعه، نیازمند تبیین مبانی نظری و عملی خود در فرآیند سیاستگذاری و سپس طرحریزی است، از این منظر، تبیین دکترینهای نظام سلامت و مطالعهی روششناسی آن امری اجتنابناپذیر مینماید.
3. دیدگاه آیندهنگری |
مسألهی سوم «آیندهنگری» در حوزهی سلامت در طرحریزی دکترینال سلامت است. فقدان تبیین دکترینال وضع مطلوب آینده سلامت کشور، که در همگرایی و همسویی با سایر حوزههای قدرت ملی در کشور دارای جایگاه خاصی است، بسیار ضروری مینماید.
در زمان من خواندن این قطعه آموزنده بسیار مهم از نوشتن در اینجا در محل اقامت من.