کرامت؛حکمت؛ایمان

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

کرامت؛حکمت؛ایمان

*هــوالحکیــم*

دکترینولوژی (یا قاعدة القواعد) دانش تبیین و تشریح قواعد ذاتی حاکم بر خلقت و طبیعت و قواعد ذاتی حاکم بر اعمال موجودات، به ویژه بشر است.

تبیین این قواعد برای جامعه‌سازی الزامی است. لذا موضوع دانش دکترینولوژی، مطالعه‌ی جامعه از حیث «باید»، مبتنی بر قواعد ذاتی حاکم بر خلقت، طبیعت و رفتار موجودات و انسان است.


هــوالـحکیم

قلب سلیم (بخش 1/انسان شناسی )


در ادامه انسان شناسی را از 2 دیدگاه مورد بررسی قرار می دهیم: مدرنیسم / اسلام


انسان شناسی


مدرنیسم

فلسفه­ ی آنتروپوسPhilosophy of Anthropos

مبتنی بر درخت فلسفه، نگاه مدرنیسم غرب به انسان محصور به مفهوم آنتروپوس یا بشرشناسی طبیعی می­شود.

در فلسفه­ ی آنتروپوس Anthropos ، بشر صرفاً جزیی از طبیعت است و بس.

این نگاه به بشر، به دو ایدئولوژی در غرب منتج شده است:

1- ایدئولوژی کری­ای­شنیزمCreationism

این ایدئولوژی، مبتنی بر تلقی یهود و مسیحیت در کتاب مقدس است، که خلقت بشر نخستین یعنی آدم را توسط خدا در یک لحظه می­ داند. سپس حوا نیز به عنوان نخستین بشر زن خلق می­شود.

2- ایدئولوژی داروینیسم Darwinism

 

چارلز داروین[1]، در تئوری دگردیسی در تاریخ طبیعی، روند پیدایش بشر را تدریجی دانسته و آن روند را در طی میلیون­ها سال، طبق انتخاب طبیعی[2] و بقای اصلح[3] معرفی می­کند.

از برخورد این دو ایدئولوژی در غرب درطول یک قرن گذشته، ایدئولوژی کری­ای­شنیزم به پنج مکتب تفکیک شده است،[4] اما تاکنون به نظر می­ رسد که ایدئولوژی داروینیسم پیروز صحنه­ ی برخورد بوده است.

فیزیولوژیPhysiology

درنهایت، فلسفه­ ی آنتروپوس، به دکترین فیزیولوژی Physiology منتج شد، که در آن به شناخت فیزیک جسم بشر پرداخته می­شود. در واقع انسان به فیزیک خودش فروکاست Reduction شد.


اسلام

حکمت فطرت

جسم بشر مانند بخش سخت­ افزار کامپیوتر، و فطرت انسان مانند بخش نرم­ افزار یا سیستم ­عامل کامپیوتر است. وقتی سیستم­ عامل - فرضاً ویندوز - در کامپیوتر نصب می­شود، این وسیله امکان کار و فعالیت می­ یابد. آن­گاه که در جسم بشر که بُعد حیوانی اوست، فطرت نصب شد - در هنگام روح­یابی جنین - امکان تبدیل شدن به انسان را یافته است. فطرت به عنوان «نظام عامل» انسانیت، همان «اسلام» در مقیاس نظام عامل یک انسان است. انسان مسلمان، تسلیم فطرت خویش است و کسی که تسلیم فطرت خویش گردید، او اسلام آورده است. از این­رو، فطرت، مساوی توحید شناخته می­ شود.

مکتب خلقت

در مقابل تلقی مدرنیسم، که بشر را بدون غایت و موجودی طبیعی می­ شناسد، قرآن، خلقت[5] انسان- و جن- را برای عبادت معرفی می­‌کند. وقتی قاعده در غایت انسان عبادت است، پرسش مهم این خواهد بود که منشاء انسان کیست- نه چیست- ؟ انسان، کسی را عبادت می­‌کند که منشاء اوست و از آن نشأت گرفته است. مکتب نشأت[6] و مکتب خلقت، البته در کنار مکتب طبیعت که بعد مادی انسان را در بردارد، مفهوم چهارمی را بر می­تابند به نام فطرت.[7] خالق انسان پس از خلقت وی، از روح خود در او دمید[8] و در نتیجه فطرت او را رقم زد.

قاعده­‌ی عبادت

نسبت انسان بالله، نسبتی فراتر از مخلوق و خالق است، مانند نسبت عابد و معبود. اما این نسبت­ها واقعیت محسوب می­ شوند و حقیقت نسبت، همان عبودیت و ربوبیت است.

امنیت

اکنون در جمهوری اسلامی ایران، در حوزه­ های تعلیم و تربیت، سلامت، علم و حکمت، رسانه، هنر، و ... در انسان شناسی رویه­ های مدرنیسم حاکم است، یعنی تلقی از انسان، همان آنتروپولوژی یا بشر شناسی، و تلقی از طبیعت، همان داروینیسم است.

تقابل آنتروپولوژی و داروینیسم با اسلام، مسأله­ ی پوشیده ­ای نیست. اما مقوله­ ی فیزیولوژی بشر، و ابعاد آن، تقابل و تضاد خاصی با روی­کرد اسلام به شناخت کالبد و جسم انسان ندارد، منوط به این که فیزیولوژی، نه فروکاست انسان به فیزیک جسم او، بلکه تابعی از طبیعت وی، و تابعی از خلقت او انگاشته شود


1. Charles Robert Darwin (1809 - 1882)

2. Natural Selection

3. Survival of the fittest

4. Young Earth Creationism, Gap Creationism, Progressive Creationism, Intelligent Design, and Theistic Evolution

5. ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ (قرآن الکریم، سوره­ ی ذاریات، آیه ­ی 56) من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (مکارم شیرازی، ناصر؛ ترجمه­ ی قرآن کریم)

6. وَ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُون‏ (قرآن الکریم، سوره­ ی أنعام، آیه­ ی 98)

او کسى است که شما را از یک نفس نشأت داد! و شما دو گروه هستید: بعضى پایدار و بعضى ناپایدار؛ ما آیات خود را براى کسانى که مى ‏فهمند، تشریح نمودیم! (مکارم شیرازی، ناصر؛ ترجمه­ ی قرآن کریم)

7. فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها (قرآن الکریم، سوره ی روم، قسمتی از آیه­ ی 30.)

8. فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدین‏ (قرآن الکریم، سوره­ ی حجر، آیه­ ی 29 و سوره ­ی ص، آیه­ ی 72.)

هنگامى که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، براى او به سجده افتید! (مکارم شیرازی، ناصر؛ ترجمه­ ی قرآن کریم)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">