کرامت؛حکمت؛ایمان

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

کرامت؛حکمت؛ایمان

*هــوالحکیــم*

دکترینولوژی (یا قاعدة القواعد) دانش تبیین و تشریح قواعد ذاتی حاکم بر خلقت و طبیعت و قواعد ذاتی حاکم بر اعمال موجودات، به ویژه بشر است.

تبیین این قواعد برای جامعه‌سازی الزامی است. لذا موضوع دانش دکترینولوژی، مطالعه‌ی جامعه از حیث «باید»، مبتنی بر قواعد ذاتی حاکم بر خلقت، طبیعت و رفتار موجودات و انسان است.


هــوالـحکیم

دکترین Doctrine

 

 

 

1. اتیمولوژی:

واژه‌ی «doctrine» مشتقی از واژه‌ی «docile» انگلیسی است که ریشه‌ی آن به «dokeō» یونانی و «docēre» لاتینی بازمی‌گردد.[1] فرهنگ وبستر نیز این واژه را اشتقاق یافته از ریشه‌ی لاتینی «doctrina» معرفی می‌کند.[2]

 

2. ترمینولوژی:

با توجه به مابه‌ازاهای متنوعی که در مقابل دکترین - در فرهنگ‌نامه‌های لغت-  وجود دارد،[3] و تعاریفی متعددی که از این واژه  در فرهنگ‌نامه‌های عمومی[4] و تخصصی[5] از یک‌سو و متون تخصصی[6] از سوی دیگر -  ارائه گردیده است؛[7]می‌توان واژه‌ی دکترین را از جمله میراث بشری در حوزه‌ی معرفت تعبیر کرد که قابل ترجمه به سایر زبان‌ها نیست، و درزبان فارسی نیز برای آن معادل خاصی وجود ندارد، هرچند در زبان عربی دو مفهوم در مقابل این واژه تعریف شده است: «قاعده» و «یقین».

«دکترین» از یک‌سو به مثابه‌ی «روش»، معادل واژه‌ی «قاعده» است و به صورت «قواعد حاکم بر رفتار، بدون قدرت قانونی»[8] تعریف و تبیین می‌شود، و از سوی دیگر «دکترین» به‌مثابه­ی «محتوا»، معادل واژه‌ی «یقین» است، و «تبیین چیستی و چرایی و چگونگی» هر پدیده را در بر می‌گیرد.

 



1. docile—itself from docēre (s doc-): to teach, and pern Gr dokeō (s dok-): I believe.

doctrīna (pern imm from doctor), whence, via OF-F, the E doctrine’, the derivative LL adj doctrīnālis yields OF-F, whence E,doctrinal; OF-F doctrine has MF-F adj doctrinaire, adopted by E as adj (merely theoretical, yet dogmatic) and n; (Partridge, Eric; Origins - An Etymological Dictionary of Modern English, 5th Ed, New York, Routledge Publication, 2006, p.583)

 

2. Merriam-Webster's collegiate dictionary, 11th Ed., Massachusetts, U.S.A, Merriam-Webster Incorporated, 2005. Word: Health

 

3. در فرهنگ‌نامه‌های لغت فارسی «دکترین» به معانی: نظریه، اندیشه، فکر، آموزه، مسلک، عقیده، رأی، آیین، اندیشه و... آمده است. 
(معین، محمد؛ فرهنگ فارسی معین، چاپ بیست و یکم، تهران، انتشارات امیرکبیر،1383، ج2، ص 1544، کلمه «دکترین».)

(حق­شناس، محمدعلی؛ سامعی، حسن؛ انتخابی، نرگس (مؤلفین)؛ فرهنگ معاصر هزاره (انگلیسی به فارسی)، چاپ چهارم، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، 1383، ج1، ص432، واژه­ی “Doctrine”)

 

4. دکترین عبارت است از مجموع آراء و مبادی فلسفی، آموزشی، دینی و ... که منسوب به یکی از متفکران یا منسوب به یک از حوزه­های تحقیقی باشد. (صلیبا، جمیل؛ فرهنگ فلسفی، صانعی دره بیدی، منوچهر (مترجم)، چاپ اول، تهران، انتشارات حکمت، 1366، ج 1، ص 585)

 

5. واژه دکترین Doctrine در زبان لاتین، به معنای آموزه، سیاست، مکتب، آیین و اصول و قواعد پذیرفته شده توسط یک فرد، گروه و یا ملت است. هر نظام فکرى، خط مشى و فلسفه‌اى که مبناى عمل قرار گیرد، مى‌تواند دکترین تلقى شود. در فرهنگ‌نامه‌های لغات و اصطلاحات سیاسی، دکترین (Doctrine)، به معانی آیین، اصول عقیده، نظریه، تعلیم، مکتب، اصلِ سیاسی، نظریه، آموزه، اصول (عقاید) تعلیمات، تعالیم و... به کار رفته است. (دلاوری، رضا؛ فرهنگ لغات و اصطلاحات علوم سیاسی و روابط بین الملل، چاپ اول، تهران، انتشارات دلاوری، 1378، ص113.)

 

6. دکترین: قواعد بنیادی که هدایت کننده عملیات در پشتیبانی از سیاست­های سطوح مختلف می­باشند. هرچند که این قواعد معتبر هستند، اما نحوه استفاده از آنها به قضاوت صحیح نیازمند است. (کالینز، جان؛ استراتژی بزرگ، بایندر، کوروش (مترجم)، چاپ اول، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1383، ص 491.)

 

7. سایر تعاریف:

- دکترین به اصل یا مجموعه‌ای از اصول در هر شاخه‌ای از دانش یا سیستم اعتقادی گفته می­شود.

(Merriam-Webster's collegiate dictionary, 11th Ed., Massachusetts, U.S.A, Merriam-Webster Incorporated, 2005)

- دکترین عبارتست از باورها، برآوردها، و روش‌های رفتاری مشترک که حاصل تجربیات و درک جمعی بوده و به تعریف هویت یک گروه و روابط و تعاملات آنها و سایرین می‌پردازد.

- دکترین اصول بنیادینی که از آموزه‌ها نشات گرفته و قابل آموزش و ترویج می‌باشد.

 

8. قید قدرت قانونی، در تعریف دکترین، به این موضوع اشاره دارد که دکترین در سطحی که به­‌کار گرفته می­شود تبدیل به مفاهیم استراتژی، تاکتیک و تکنیک می­شود، و مادامی­که تبدیل به گفتمان غالب نشود، ضمانت اجرا ندارد. از سوی دیگر، از آن­جا که دکترین قاعده است، نیازمند تجویز قانونی نیست.

 



1. docile—itself from docēre (s doc-): to teach, and pern Gr dokeō (s dok-): I believe.

doctrīna (pern imm from doctor), whence, via OF-F, the E doctrine’, the derivative LL adj doctrīnālis yields OF-F, whence E,doctrinal; OF-F doctrine has MF-F adj doctrinaire, adopted by E as adj (merely theoretical, yet dogmatic) and n; (Partridge, Eric; Origins - An Etymological Dictionary of Modern English, 5th Ed, New York, Routledge Publication, 2006, p.583)

 

2. Merriam-Webster's collegiate dictionary, 11th Ed., Massachusetts, U.S.A, Merriam-Webster Incorporated, 2005. Word: Health

 

3. در فرهنگ‌نامه‌های لغت فارسی «دکترین» به معانی: نظریه، اندیشه، فکر، آموزه، مسلک، عقیده، رأی، آیین، اندیشه و... آمده است. 
(معین، محمد؛ فرهنگ فارسی معین، چاپ بیست و یکم، تهران، انتشارات امیرکبیر،1383، ج2، ص 1544، کلمه «دکترین».)

(حق­شناس، محمدعلی؛ سامعی، حسن؛ انتخابی، نرگس (مؤلفین)؛ فرهنگ معاصر هزاره (انگلیسی به فارسی)، چاپ چهارم، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، 1383، ج1، ص432، واژه­ی “Doctrine”)

 

4. دکترین عبارت است از مجموع آراء و مبادی فلسفی، آموزشی، دینی و ... که منسوب به یکی از متفکران یا منسوب به یک از حوزه­های تحقیقی باشد. (صلیبا، جمیل؛ فرهنگ فلسفی، صانعی دره بیدی، منوچهر (مترجم)، چاپ اول، تهران، انتشارات حکمت، 1366، ج 1، ص 585)

 

5. واژه دکترین Doctrine در زبان لاتین، به معنای آموزه، سیاست، مکتب، آیین و اصول و قواعد پذیرفته شده توسط یک فرد، گروه و یا ملت است. هر نظام فکرى، خط مشى و فلسفه‌اى که مبناى عمل قرار گیرد، مى‌تواند دکترین تلقى شود. در فرهنگ‌نامه‌های لغات و اصطلاحات سیاسی، دکترین (Doctrine)، به معانی آیین، اصول عقیده، نظریه، تعلیم، مکتب، اصلِ سیاسی، نظریه، آموزه، اصول (عقاید) تعلیمات، تعالیم و... به کار رفته است. (دلاوری، رضا؛ فرهنگ لغات و اصطلاحات علوم سیاسی و روابط بین الملل، چاپ اول، تهران، انتشارات دلاوری، 1378، ص113.)

 

6. دکترین: قواعد بنیادی که هدایت کننده عملیات در پشتیبانی از سیاست­های سطوح مختلف می­باشند. هرچند که این قواعد معتبر هستند، اما نحوه استفاده از آنها به قضاوت صحیح نیازمند است. (کالینز، جان؛ استراتژی بزرگ، بایندر، کوروش (مترجم)، چاپ اول، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1383، ص 491.)

 

7. سایر تعاریف:

- دکترین به اصل یا مجموعه‌ای از اصول در هر شاخه‌ای از دانش یا سیستم اعتقادی گفته می­شود.

(Merriam-Webster's collegiate dictionary, 11th Ed., Massachusetts, U.S.A, Merriam-Webster Incorporated, 2005)

- دکترین عبارتست از باورها، برآوردها، و روش‌های رفتاری مشترک که حاصل تجربیات و درک جمعی بوده و به تعریف هویت یک گروه و روابط و تعاملات آنها و سایرین می‌پردازد.

- دکترین اصول بنیادینی که از آموزه‌ها نشات گرفته و قابل آموزش و ترویج می‌باشد.

 

8. قید قدرت قانونی، در تعریف دکترین، به این موضوع اشاره دارد که دکترین در سطحی که به­‌کار گرفته می­شود تبدیل به مفاهیم استراتژی، تاکتیک و تکنیک می­شود، و مادامی­که تبدیل به گفتمان غالب نشود، ضمانت اجرا ندارد. از سوی دیگر، از آن­جا که دکترین قاعده است، نیازمند تجویز قانونی نیست.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">