مقدمه
واژهی «Doctrine»، مفهومی با تعبیر میراث بشری است، که در فارسی مابهازای خاصی ندارد، اما در عربی، دو مفهوم معادل آن تبیین شده است: «قاعده» و «یقین».
«دکترین» از یکسو به مثابهی «روش» معادل واژهی «قاعده» است و به صورت «قواعد حاکم بر رفتار، بدون قدرت قانونی»[1] تعریف و تبیین میشود، و از سوی دیگر «دکترین» به مثابهی «محتوا» معادل واژهی «یقین» است، و «تبیین چیستی و چرایی و چگونگی» هر پدیده را در بر میگیرد.
تبیین دکترین چه به معنای قاعده و چه به معنای یقین در هر حوزه، به صورت طرحریزی دکترینال مطرح است. «طرحریزی دکترینال» سبب روشمندی تصمیمسازی در عصر حاضر گردیده است، فلذا تصمیمسازی در حوزهی سلامت، و طراحی نظام سلامت نیز از روشها و رویکردهای آن تبعیت مینماید. حال در گام نخست باید به این پرسش پاسخ داد که: «روشهای طرحریزی دکترینال کدامند؟»
سی و دو رویکرد متفاوت در طرحریزی دکترینال تبیین گردیده است که هر کشوری با توجه به حوزهی طرحریزی و بسته به مقاصد و علایق استراتژیک و شرایط ملی خود بر مبنای یک یا چند رویکرد آن به طرحریزی میپردازد.
در تهیهی دکترین ملی سلامت جمهوری اسلامی در افق 1414 هجری شمسی، شانزده رویکرد ومکاتب مربوطه آنها انتخاب شده است که عبارتند از:
3. رویکرد علم مدار
4. رویکرد تاریخ مدار
5. رویکرد نظام مدار
7. رویکرد اجتماع مدار
8. رویکرد امنیت مدار
10. رویکرد استقامت مدار
12. رویکرد ستیزه مدار
13. رویکرد عرصه مدار
14. رویکرد روش مدار
15. رویکرد محیط/جغرافیا مدار
1. قید قدرت قانونی، در تعریف دکترین، به این موضوع اشاره دارد که دکترین در سطحی که به کار گرفته میشود تبدیل به مفاهیم استراتژی، تاکتیک و تکنیک میشود، و مادامی که تبدیل به گفتمان غالب نشود، ضمانت اجرا ندارد. از سوی دیگر، از آنجا که دکترین قاعده است، نیازمند تجویز قانونی نیست.