کرامت؛حکمت؛ایمان

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

نزدیک تر از ما به ما... تا او راهی نبود، ولی ما در راه ماندیم... در خودمان...

کرامت؛حکمت؛ایمان

*هــوالحکیــم*

دکترینولوژی (یا قاعدة القواعد) دانش تبیین و تشریح قواعد ذاتی حاکم بر خلقت و طبیعت و قواعد ذاتی حاکم بر اعمال موجودات، به ویژه بشر است.

تبیین این قواعد برای جامعه‌سازی الزامی است. لذا موضوع دانش دکترینولوژی، مطالعه‌ی جامعه از حیث «باید»، مبتنی بر قواعد ذاتی حاکم بر خلقت، طبیعت و رفتار موجودات و انسان است.


۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Methodology of Health» ثبت شده است

هــوالحکیـم

 

انسان شناسی

کیستی انسان، ورای چیستی اوست. چیستی بشر، ابعاد مادی جسم او را در بر می‌گیرد که در نهایت به مناسبات سلولی، مولکولی و ژنتیکی منتج می‌شود.

اما کیستی انسان، مربوط به ابعاد معنوی اوست؛ ابعادی که از فطرت او می‌آغازد. فطرت در حکم سیستم‌عامل وجود انسان است،[1] مانند آن‌چه دانش بیولوژی، در پرونده‌ی DNA بشر جست­و­جو می‌کند.

 

کلبـه کـرامت

هـوالحکیـم

 

 

طرح‌ریزی دکترینال و استراتژیک بر مبنای روی‌کرد انسان‌مدار، به دو شیوه‌ی اساسی مبتنی بر آنتروپولوژی[1] غربی و انسا‌ن‌شناختی قرآنی صورت‌ می‌پذیرد.

در این روی‌کرد تبیین «ملاحظات و ابعاد انسان» اساس و پایه‌ی طرح‌ریزی محسوب می‌شود.

 

1 . مکتب آنتروپولوژیکال مدرن (کلیک کنید)

 

2 . مکتب انسان‌شناختی قرآنی  (کلیک کنید)




1. Anthropology

کلبـه کـرامت


هوالحکیم



رویکردهای طرح‌ریزی دکترینال

 

کلبـه کـرامت


هوالحکیم



1. اتیمولوژی:

مفهوم Health از ریشه hāl می‌باشد که در انگلیسی قدیم به صورت hǣlth و در انگلیسی میانه به صورت heltheکاربرد داشته است، اتیمولوژی این مفهوم به قبل از قرن 12 میلادی بازمی‌گردد.[1] از ریشه‌ی hāl واژگان دیگر نیز مشتق شده است: Whole, Wealth, Heal[2]

ریشه‌ی هندواروپایی مفهوم Health به kailo- بازمی‌گردد که به معنای سالم و غیرصدمه‌دیده بوده است.[3]

دختر Aesculapius به نام Hygeia بود که در یونانی به معنای Healthy و ریشه‌ی کلمه‌ی Hygiene انگلیسی است.[4]نام Hygeia الهه‌ی سلامتی در یونان باستان بوده است.[5]

 

کلبـه کـرامت

هــوالـحکیم


حیات طیبه - فلسفه­ ی زندگی Philosophy of Life

کلبـه کـرامت

هــوالـحکیم




آن­چه در باور مدرن به‌‌Mind و در زبان عربی به ذهن معروف است، جزء کوچکی است از آن­چه در قرآن به «فؤاد» شناخته می­‌شود. «فؤاد» عمیق ترین ساحت انسان محسوب می­‌شود.

فؤاد انسان، چشم و گوش درون اوست؛ نظام ادراکی منحصر به­ فردی که در هر کس به فعلیت نمی­رسد.[1] تنها کسانی که تقوا می ­ورزند، این ساحت وجودی خود را می­توانند فعال کنند. تقوا می­تواند منتج به فرقان شود و فرقان توانایی تشخیص حق از باطل است.

کلبـه کـرامت

هــوالـحکیم



اسلام

حکمت قلب

واژه‌ی فارسی دل، در قرآن چهار مفهوم صدر، شغاف، قلب و فؤاد را دربرمی­ گیرد. قلب، گردابی است که قوه­ ی الهام را در انسان پدیدار می­ سازد: هر آن­چه به دریای قلب وارد شود در گرداب آن فرو بلعیده می ­گردد. این حالت قلب «الهام» نامیده می­شود. قلب که کانون انقلاب و دگرگونی است، انقلاب را با الهام محقق می­ سازد. تفقه در انسان به قلب محقق می­شود. مرض و قساوت از آسیب­ های قلب است.

کلبـه کـرامت

هــوالـحکیم




شغاف استعداد و توانایی بالقوه­ ای در انسان است که در تاریخ بشر عموماً مغفول مانده است و به ندرت در کسان و اشخاص بالفعل شده است. بسیاری از کسانی که در طول تاریخ در جوامع گوناگون، به مدارج بالای اجتماعی از هر حیث رسیده­ اند، در انتهای عمر خود از یک گمشده یا خلاء و یا کمبود در وجود خود شکوه نموده­ اند، و آن کمبود چیزی نبوده و نیست جز بی­ توجهی به شغاف، و تهی نگه­داشتن آن، یا بهره­ گیری نادرست و مخدوش این جزء مهم وجود انسان.

کلبـه کـرامت

هــوالـحکیم



اسلام

واژه‌ی فارسی «دل» در قرآن، چهار مفهوم «صدر»، «شغاف»، «قلب» و «فؤاد» را در بردارد.

کلبـه کـرامت